متعلق نواهیمتعلق نواهی ، افعال مورد تعلق نهی شارع و مبغوض وی میباشد. و در اصول کاربرد دارد. ۱ - تعریفمتعلق نواهی، افعالی است که تحقق آنها در خارج مبغوض مولا است؛ یعنی ترک آنها مطلوب مولا بوده و انجام آنها مورد نهی وی قرار گرفته است. ۲ - بررسی مصداق متعلق نواهییکی از مباحث مهمی که میان اصولیون مطرح میباشد، این است که آیا متعلق نهی (مثل متعلق امر) ذات طبیعت است و یا افراد (طبیعت همراه با خصوصیات) آن. برای مثال، هنگامی که مولا به بنده اش میگوید:«لا تشرب الخمر»، آیا منظور وی فقط ترک طبیعت آشامیدن شراب است بی آن که خصوصیت شرب، مثل زمان ، مکان و مقدار شرب را لحاظ کند، یا این که مراد وی ترک افراد آن (طبیعت همراه با لوازم وجودی) است؟ ۲.۱ - مراد از طبیعتمراد از طبیعت، ذات و ماهیت شیء است بدون انضمام مشخصات و لوازم فردی خارجی به آن؛ به بیان دیگر، مراد از طبیعت، مفهوم کلی است بدون فرق میان ماهیات حقیقی (مثل اکل و شرب) و ماهیات شرعی (مثل صلاة و صیام). ۲.۲ - مراد از افرادمراد از افراد، ماهیت ، به انضمام مشخصات و عوارض خارجی است؛ برای مثال، اگر مولا بگوید:«لا تکرم العالم»، مراد از ماهیت اکرام، مفهوم «اکرام عالم» است که کلی میباشد و منظور از فرد، اکرام در زمان خاص یا محل مشخص و به روشی خاص، مثل مهمانی دادن، است. بیشتر عالمان اصول، معتقدند متعلق اوامر و نواهی ، طبیعت است، نه فرد، زیرا مولا به ذات طبیعت توجه دارد نه به حصه خاصی از آن. ۳ - ثمره بحثثمره این بحث در مواردی هم چون ضمایم عبادات ظاهر میگردد؛ برای مثال، اگر کسی در تابستان با آب سرد وضو گرفت و در اصل وضو قصد قربت داشت، اما آب سرد را با نظر به خنک بودن آن انتخاب کرد، در این مورد اگر امر وضو به طبیعت آن تعلق گرفته باشد، قصد قربت در اصل وضو کافی است، اما اگر به افراد تعلق گرفته باشد، مکلف باید هم در اصل وضو و هم در قیود و ضمایم آن قصد قربت کند، وگرنه وضوی او باطل است. در کتاب « کفایة الاصول » آمده است: «الحق ان الاوامر و النواهی تکون متعلقة بالطبایع دون الافراد و لا یخفی ان المراد، ان متعلق الطلب فی الاوامر هو صرف الایجاد کما ان متعلقه فی النواهی هو محض الترک و متعلقهما هو نفس الطبیعة...» ۴ - نکته اولطبیعتی که متعلق نهی واقع میشود، طبیعت مطلقه است، تا اقتضای استمرار و دوام داشته باشد، نه طبیعت مقید به زمان ، مثل:«لا تشرب الماء طول النهار» و مقید به وصف، مثل:«لا تشرب الماء حال القیام»، تا اقتضای دوام نداشته باشد. ۵ - نکته دومبرخی مانند مرحوم « محقق اصفهانی » این نزاع تعلق نهی به طبایع یا افراد را فلسفی و برخی مانند « امام خمینی » آن را عرفی میدانند. ۶ - نکته سومدر این که متعلق طلب ، در نهی، کفّ نفس است یا صرف ترک کردن، میان اصولیون اختلاف است. ۷ - نکته چهارمبرخی گمان کرده اند مراد از تعلق امر و نهی به افراد، فرد خارجی یا مصداق است، در صورتی که این تفسیر درستی نیست، بلکه منظور از فرد، حصه یا کلی مقید است که آن نیز امری ذهنی میباشد، زیرا فرد خارجی فقط در خارج یافت میشود، و خارج نیز محل سقوط تکلیف است نه عروض آن. [۸]
ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج۲، ص۱۱۸۲-۱۱۶۵.
[۱۰]
فاضل لنکرانی، محمد، کفایة الاصول، ج۲، ص۴۸۶-۴۷۹.
[۱۱]
فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۶، ص۲۵۹.
[۱۲]
فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۶، ص۲۸۱_۲۸۳.
[۱۳]
فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۶، ص۴۰۶.
[۱۴]
فاضل لنکرانی، محمد، سیری کامل در اصول فقه، ج۶، ص۴۵۸.
[۱۵]
ذهنی تهرانی، محمد جواد، تحریر الفصول، ج۲، ص۱۲۳۹_۱۲۴۰.
۸ - عنوان مرتبطمتعلق اوامر . ۹ - پانویس
۱۰ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۹۰، برگرفته از مقاله «متعلق نواهی». |